بنویسم؟
دیر به دیر میام واسه نوشتن!فقط هم گزارشی از اوضاع رشد و پیشرفت ترنج می نویسم .شاید هم از اوضاع خونه یا تینا.هدفم از درست کردن این وبلاگ خیلی بیشتر از اینا بود.و همین داره از ادامه کار ناامیدم میکنه! مادر بودن (یا بهتر بگم مادر خوب بودن!)اصلا اسون نیست.مادر بودن مجبورت میکنه خیلی چیزها رو تجربه کنی!خیلی لحظه ها رو پشت سر بذاری : لحظه هایی سرشار از عشق...لذت... شادی...و همین طور لحظه هایی پرازخستگی...درد...درموندگی...غم ..و..و..و ... اونقدر زیادن این احساسات و عواطف که نمیشه اونها رو بیان کرد.فقط باید باهاشون زندگی کرد!ولی...اونجور که من میبینم (شاید اشتباه دیدم!)مادرها لحظه های شادی و لذتشون رو با بقیه شریک میشن!ولحظه های تنهای...
نویسنده :
میم بانو
1:19